فیلمنما

در حدود دویست و پنجاه سال پیش، بعد از شکست و از هم گسیختگی سپاهی ایرانی در یک جنگ، اکثر افراد قشون کشته شده و تنها عدهٔ کمی از جمله یک زنبورک‌چی (پرویز صیاد) نجات پیدا می‌کند. زنبورک‌چی فرار می‌کند و به دست عده‌ای راهزن گرفتار می‌شود، راهزن‌ها او را وادار می‌کنند تا در نبرد با ارباب ظالم‌شان آن‌ها را کمک کند. و او به خاطر راهزنان گلولهٔ توپی به قلعهٔ ارباب شلیک می‌کند ولی ...

دختری که در کافهٔ محقری مشتریان را سرگرم می‌کند به وسیلهٔ تبهکاران ربوده می‌شود و طی حادثه‌ای حافظه اش را به کلی از دست می‌دهد و از آن پس رقاصهٔ کاباره‌ای می‌شود.

مهدی، حسابدار یک شرکت مقاطعه کاری، دلبستهٔ لعبت، آوازه خوان یک کافه است...

برزو (منوچهر وثوق) با مریم (کارمن اسکویی) قول و قرار ازدواج می‌گذارد، و خواهرخوانده اش زهره (ارغوان) در پی فرصتی است که نامزدی اش را با امیر (مرتضی عقیلی) اعلام کند. آقا مجتبی (بهرام وطن‌پرست)، جاهل محل، نیز به زهره علاقه دارد، و با دوستش اکبر (مهدی فخیم زاده) دنبال فرصتی است که به خواستگاری زهره برود. امیر زهره را به عقد خود درمی‌آورد و برزو با مریم ازدواج می‌کند، و مجتبی امیر را نسبت به رابطهٔ برزو و زهره بدبین می‌کند و پای او را به کافه می‌کشاند. از طرف دیگر ...

منصور در مدرسه دانش آموز ناراحتی است...

فاطی (فروزان) از زادگاهش به تهران می‌رود…

جوانی روستایی قصد دارد برای تهیهٔ جهیزیهٔ خواهرش به شهر سفر کند ولی نگران سوءنظر ارباب به همسرش است. روستایی سرانجام به شهر می‌رود؛ و ...

ذبیح پس از پانزده سال از حبس آزاد می شود. او باج گیری بوده که با اقدس آشنا شده و در حمایت از او مرتکب قتل شده است. اقدس، در موقع دستگیری ذبیح، از او آبستن بوده، و حالا ذبیح به زادگاهش باز می گردد تا فرزندش جلال را بیابد. حیدر مسبب دستگیری ذبیح بوده، و قبل از آن که ذبیح وارد زادگاهش شود صفدر برادرش را خبر می کند تا مراقب خود باشد. بزرگان محل در خانه ی حیدر جمع می شوند و به رئیس شهربانی عرض حال می نویسند که از آنها رفع شر کند، و وقتی نتیجه ای نمی گیرند مهدی ...

علاقهٔ فراوان یعقوب به یوسف و حسادت برادرانش، ماجرای بردگی یوسف و ورودش به دربار فرعون و عشق زلیخا به او و ماجراهای دیگر را به دنبال می‌آورد...

دختری پس از مرگ پدرش صاحب ثروت می‌شود. عموی دختر خواهان ثروت برادر خود از دختر می‌شود...