فیلمنما

در گرماگرم مبارزات مردم برای آزادی از شر ظلم حاکم، رهبری را مرد شجاع جوانی به نام «یعقوب» به عهده دارد. یعقوب در جریان مبارزه که هدفش برانداختن حاکم، «درهم بن نصر»، است وارد ماجراها و حوادث بیشماری می شود و…

یک راننده تاکسی طی ماجرایی با دختری از خانواده ای متمول آشنا می شود. خانواده ی دختر با ادامه ی معاشرت فرزندشان با راننده تاکسی مخالفت می ورزند و او را در سطح خود نمی بینند، راننده از آن پس کوشش می کند و...

مرد جوانی با صحنه سازی رئیس خود، متهم به اختلاس شده و به زندان می‌افتد اما به زودی تبرئه و آزاد می‌شود در حالی که وضع خانواده اش مختل شده، کارش را از دست داده، نامزدش او را ترک گفته و مادرش در بستر بیماری بدون دکتر و دوا مانده است...

دو دوست که هزینهٔ تحصیلشان را در تهران زن متولی به نام «خاله» می‌پردازد، با خبر می‌شوند که او قصد سفر به تهران را دارد...

«قزل ارسلان» (پسر امیرارسلان) روزی تصویری از «مه لقا» دختر «پاپاس شاه» را می‌بیند و شیفته اش می‌شود و در جستجوی او به شهری می‌رسد و در آنجا درمی یابد که پاپاس شاه دشمن پدرش است و وقتی دست به شمشیر می‌شود توسط «سهیل وزیر» جادو شده و گرفتار پسر فولادزره دیو می‌گردد...

روستایی جوانی دختر ارباب را دوست دارد در حالی که خواهرش به پسر ارباب عشق می‌ورزد...

در دوران حکومت «هارون الرشید»، «جعفر برمکی» و «فضل بن ربیع» دو مرد قدرتمند حکومت هستند...

پینه دوزی که صاحب هفت فرزند است به خاطر فقر دست به خودکشی می زند. جوانمردی او را نجات داده و یاریش می دهد تا با امیدواری به زندگی اش ادامه دهد. از طرفی مرد ثروتمندی وقتی می فهمد معشوقه اش از او صاحب فرزندی شده او را از خانه می راند. زن، کودک را سر راه می گذارد. پینه دوز کودک را می یابد و…

قسمتي از «شاهنامه» ماجراهاي «رستم» است و روابطش با «تهمينه» دختر شاه سمنگان كه «سهراب» را به دنيا مي آورد و سهراب كه در جواني با دسيسه هاي «هومان» رو در روي پدر قرار مي گيرد و طي مبارزه اي به دست رستم كشته مي شود.