
مردی با وجوی که دو همسر دارد، شیفتهٔ خواهر یکی از همسران خود به نام «شراره» میشود. وی برای دست یابی به شراره شایع میکند که مردهاست و با زمینهسازی و تغییر قیافه از او خواستگاری میکند، اما ...
برای دسترسی به آرشیو سایت باید اشتراک داشته باشید ، قیمت ماهیانه : فقط 15 هزار تومان | برای آموزش فعالسازی حساب روی دکمه روبرو کلیک کنید.
مردی با وجوی که دو همسر دارد، شیفتهٔ خواهر یکی از همسران خود به نام «شراره» میشود. وی برای دست یابی به شراره شایع میکند که مردهاست و با زمینهسازی و تغییر قیافه از او خواستگاری میکند، اما ...
برزو (ناصر ملکمطیعی) و زن جوانش (مروارید) تازه زندگی مشترکشان را شروع کردهاند و درحالیکه زن نیازمند توجه بیشتر شوهر است، برزو سرگرم قمار است. قمار و دعواوگریز ادامه دارد تا آنکه برزو میفهمد که زنش باردار است. او حالا تصمیم میگیرد که دیگر قمار را کنار بگذارد. اما ...
باستانشناسی (منوچهر فرید) معروف به پروفسور، در پیگیری و جستجوی یک جفت قالیچه مفقود شده از موزه ویکتوریا به تهران میآید و در تعقیب تحقیقاتش به روستایی نزدیک شهر ری، (ده بالا) میرود. قالیچه ای که پروفسور دنبالش است، اکنون متعلق به کدخداست. صمد (پرویز صیاد) قالیچه را ...
رشید و دوستش جواهرهای زن فلجی را ربوده و زن در این حین کشته میشود. رشید جواهرها را در معدنی مخفی کرده و یه کلبهای در جنگل پناه میبَرد که دو فراری (حامد و نازی) در آن زندگی میکنند. شخصی به نام بشیر به حامد و نازی اطلاع میدهد که پلیس در جستوجوی سارق جواهرات…
«مجتبی»، راننده لکوموتیو، در ورودش به دهکده با دختری به نام «شیرین» که فروشندهٔ دورهگردی است، آشنا شده و این آشنایی منتهی به عشق میشود…
جوان پهلوانی (بیکایمانوردی) به مرشد و مربی خود (ملکمطیعی)، که پهلوان ایرانزمین است، بیشتر از هر کسی علاقه و اعتقاد دارد. ناگهان از خبر ازدواج مرشد خودش با دختری (سپیده) آگاه میشود که گویا دختر، همان دختری است که او (جوان) بسیار عاشقش بودهاست. جوان بهسختی از خبر آزرده میشود و با مرشد از روی…
غلام از زندان مرخص میشود و با حیدر که پدرش مرشد زمان، به دست غلام علیل شدهاست درگیر میشود…
آقای «معز» (ثروتمند معروف) و پسرش «جهان» هر دو عاشق «مهین» هستند…
پسر لوطی اسد، احمد عاشق دختر الیاس می فروش به نام بلقیس شده که او عاشق دیگری به نام ابرام دارد. لوطی به توصیه ی ابرام سعی می کند که بین بلقیس و احمد که آن را عشقی ممنوع می داند، فاصله بیاندازد. اما خود با وسوسه های بلقیس به دام می افتد و...
«فرانک» در پی ظاهرسازیهای پدر «بیژن» از محبوبش دل میکند و میخواهد خود را بکشد که به وسیلهٔ «حسین گابی» نجات پیدا میکند...